به مناسب سالروز آزادسازی خرمشهر ویژه نامه سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر

دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از نظر رهبر انقلاب

حضرت آیت الله خامنه ای در گفتگو با خبرنگار صدا و سیما در تاریخ 29/6/65 دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را مطرح کردند. متن پرسش و پاسخ آیت الله العظمی خامنه ای (به عنوان رییس جمهوری و رییس شورای عالی دفاع در آن زمان) که دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را مطرح میکنند، در گفتگو با خبرنگار صداوسیما و در تاریخ 1365/6/29 به شرح زیر است:

1 خرداد 1391-07:22:46


دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از نظر رهبر انقلاب
1 خرداد 1391-07:22:46
منبع: سپاه نیوز
پیوند: برای توضیحات بیشتر اینجا کلیک کنید
فرستنده: دبیرسایت
برای نمایش کامل تصویر کلیک کنید

حضرت آیت الله خامنه ای در گفتگو با خبرنگار صدا و سیما در تاریخ 29/6/65 دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را مطرح کردند.

متن پرسش و پاسخ آیت الله العظمی خامنه ای (به عنوان رییس جمهوری و رییس شورای عالی دفاع در آن زمان) که دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را مطرح میکنند، در گفتگو با خبرنگار صداوسیما و در تاریخ 1365/6/29 به شرح زیر است:

سوال: آقاى خامنه‌اى سؤالى که مى‌شود مطرح کرد مسأله‌ى دفاعى بودن جنگ است. ما از ابتداى جنگ و شروع تجاوز عراق اعلام کردیم که در حال دفاع هستیم و بعد از این‌که وارد خاک عراق هم شدیم این مسأله را عنوان مى‌کنیم که باز جنگ ما یک جنگ دفاعى است. شما این مسأله را چگونه تعبیر مى‌کنید؟

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم

جنگ ما از آغاز به صورت دفاع شروع شد و تا این ساعت هم ما در حال دفاع هستیم. علت هم این است که حتى ورود ما به خاک عراق، در ادامه‌ى دفاع مقدس ماست. البته دشمن طبعاً مایل است که هنگامى که مى‌تواند و احساس قدرت مى‌کند، وارد مرزهاى ما بشود، تا هر وقتى که مى‌تواند در آن‌جا بماند، ویرانگرى بکند، تخریب بکند، افراد نظامى و غیرنظامى را به قتل برساند، زندگى را ناامن بکند، هر وقت هم که تاب نیاورد و نتوانست بماند، برگردد و داخل مرزهاى خودش بشود و ما هم با فداکارى و با توانائى مردم، وقتى که توانستیم او را از مرزها بیرون برانیم، لب مرز بایستیم که نبادا وارد خاک دشمن بشویم و به حریم دشمن نبادا که قدم بگذاریم، این میل دشمن است.

اما عقل و منطق انسانى، همچنین احکام اسلامى به ما اجازه‌ى این را نمى‌دهند. ما دشمن را باید ببینیم که چگونه دشمنى است. یک وقت دشمنى است که آمده براى گرفتن یک تپه، تصرف یک رودخانه، یک موذى‌گرى مرزى، بعد هم سرکوب مى‌شود برمى‌گردد سرجایش و قضیه تمام مى‌شود. این‌جا البته بعد از آنى که دشمن را ما راندیم مسأله تمام شده است. لکن یک وقت دشمن بناى بر قلدرى و زورگوئى دارد. مسأله‌ى او با بیرون رفتن از مرزها، آن هم با قدرت‌نمائى نیروهاى اسلامى و فداکاریهاى فراوان حل شده و تمام شده نیست. دشمن خیلى این را مغتنم مى‌شمارد که وقتى قصد تجاوز دارد و وارد خاک مى‌شود، تا جایى که مى‌تواند بماند، بعد هم که رفت بیرون، ما لب مرزها بایستیم او تجدید قواى خودش بکند و هنگامى که باز لازم دانست و مصلحت دانست برگردد، تجاوز خودش را آغاز کند.

«ما هنوز مناطقى را داریم که از جمله نفت‌شهر و بخشى از مراکز دیگر مرزىِ ما که هنوز در اختیار دشمن هست و ما ادامه‌ى جنگمان ولو براى پس گرفتن اینها هم که باشد، یک عمل دفاعى است.»

من یک وقتى یک مثالى زدم، گفتم که دزدى، متجاوزى، وارد خانه‌ى شما مى‌شود، وارد مزرعه‌ى شما مى‌شود و ویران مى‌کند، نابود مى‌کند، مى‌دزدد، مى‌کشد. اگر تحمل کردید که مى‌ماند، اگر تحمل نکردید و با فشار و زور و قدرت‌نمائى او را بیرون کردید، هیچکس به شما نمى‌گوید که شما از خانه‌ات دیگر پا بیرون نگذار، پا توى مزرعه‌ى او یا خانه‌ى او نگذار که این تجاوز به حریم اوست. نه، عقل به شما حکم مى‌کند که بروید گریبان این دشمن را بگیرید، گلوى او را بفشارید و اولاً: از او بپرسید چرا این کار را کرده و مجازاتش کنید به این کار و ثانیاً: حقتان را بگیرید، آنچه که تضییع شده از او باز پس بگیرید. این یک حکم عقلى است. این چیزى نیست که این را ما ابداع کرده باشیم. همه‌ى انسانها و همه‌ى فطرتهاى سالم همین جور فکر مى‌کنند.

اصولاً وارد شدن به حریم خاک دیگران دو نوع است: یک نوع این است که از روى تجاوز، به قصد تصرف و براى زورگوئى است؛ این تهاجم است، این تجاوز است. همان‌طور که عراق وارد خاک ما شد. دلیلى براى این کار نداشت. یک بهانه‌هایى همان اوّل ذکر کردند، اما حتى خودشان هم کاملاً واقف بودند و مى‌دانستند که اینها بهانه است. دنیا هم این را فهمید. لذا بود که همه‌ى کسانى که توى مسأله جنگ وارد شدند، تا امروز هم بما مى‌گویند، از اوائل هم به ما گفتند که ما مى‌دانیم متجاوز کى است، این تجاوز است. یکجور وارد شدن به خاک دشمن هست که براى استنقاذ حق است، براى گوشمال دادن به متجاوز است، براى حفظ امنیت است. براى تأمین مرزها از حوادث مشابه بعدى از سوى همین دشمن هست، این را نمى‌شود گفت تجاوز.

«دشمن خیلى این را مغتنم مى‌شمارد که وقتى قصد تجاوز دارد و وارد خاک مى‌شود، تا جایى که مى‌تواند بماند، بعد هم که رفت بیرون، ما لب مرزها بایستیم او تجدید قواى خودش بکند و هنگامى که باز لازم دانست و مصلحت دانست برگردد، تجاوز خودش را آغاز کند.»

بنابراین ما، تا وقتى که در پشت مرزهاى خودمان مى‌جنگیدیم که روشن بود داشتیم دفاع مى‌کردیم از خاک خودمان. آن وقتى هم که وارد خاک عراق شدیم، باز به دنباله‌ى همین مسأله است. ما مجازات متجاوز و گوشمال دادن به متجاوز را یکى از هدفهاى ادامه‌ى جنگ ذکر کردیم و همین هم هست. البته این را هم باید بگویم که هنوز در مرزهاى ما، همه‌ى مناطق از دشمن پاکسازى نشده است. ما هنوز مناطقى را داریم که از جمله نفت‌شهر و بخشى از مراکز دیگر مرزىِ ما که هنوز در اختیار دشمن هست و ما ادامه‌ى جنگمان ولو براى پس گرفتن اینها هم که باشد، یک عمل دفاعى است. اما وقتى اینها را هم پس بگیریم، ما دنبال کردن دشمن و رفتن داخل اعماق خاک او براى گوشمال دادن او، این را همه، دفاع از خود و مجازات متجاوز مى‌شناسند. بنابراین دفاعى بودن این جنگ یک چیز واضحى است.

البته ما این را گفتیم بارها و همه هم این را قبول کردند از ما که ما قصد ماندن در این مناطق تصرف شده‌ى از عراق را نداریم. نه فاو، نه جزیره و نه هیچ نقطه‌ى دیگر، نقاطى نیست که ما اینها را براى خودمان و جزء خاک خودمان دانسته باشیم. نه اینها مال عراق است، مال مردم عراق است، مال هر رژیم صالحى است که بعدها بر سر کار بیاید در عراق. فعلاً حرکت ما، حرکتى است که در دفاع از امنیت ما و در دفاع از آرامش و صلحى است که براى زندگى دو همسایه که ما و عراق باشیم، ضرورى و لازم است.



راز ماندگاری خرمشهر

در تاریخ سرزمین کهن ایران قطعه درخشانی به نام هشت سال دفاع مقدس نقش بسته است و بر تارک ‏این قطعه، نگین پرفروغی قرار گرفته است که نامش خرمشهر است‎.‎ ‎ ‎اگر حماسه هشت سال دفاع مقدس را سلسله جبالی فرض کنیم بی‌شک بالاترین قله آن خرمشهر ‏است. خرمشهر نماد ایمان و مقاومت و سلحشوری و مردانگی ملت مسلمان ایران است. خرمشهر ‏تاریخی است که در جغرافیا نقش بسته است. خرمشهر فقط یک شهر نیست، یک کشور است‎. ‎

31 شهریور 1387-10:46:51


راز ماندگاری خرمشهر

در تاریخ سرزمین کهن ایران قطعه درخشانی به نام هشت سال دفاع مقدس نقش بسته است و بر تارک ‏این قطعه، نگین پرفروغی قرار گرفته است که نامش خرمشهر است‎.‎

‎ ‎اگر حماسه هشت سال دفاع مقدس را سلسله جبالی فرض کنیم بی‌شک بالاترین قله آن خرمشهر ‏است. خرمشهر نماد ایمان و مقاومت و سلحشوری و مردانگی ملت مسلمان ایران است. خرمشهر ‏تاریخی است که در جغرافیا نقش بسته است. خرمشهر فقط یک شهر نیست، یک کشور است‎. ‎

خرمشهر ایران است همان‌طوری که آن سال‌ها در تابلوی ورودی شهر نوشته شده بود جمعیت 36 ‏میلیون نفر. نام خرمشهر فقط نام مجموعه‌ای از خیابان‌ها و ساختمان‌ها و مغازه‌ها و... نیست بلکه ‏مجسم‌کننده مفاهیم تکامل‌یافته‌ای از مقوله‌های انسانی و اجتماعی مانند ایثار و شجاعت و استقامت و ‏آزادگی و اتحاد و یگانگی و... می‌باشد‎.‎

چه عاملی باعث شد که خرمشهر چنین جایگاه رفیع و بی‌بدیلی را در حافظه تاریخی ملت ایران و بلکه ‏جهانیان احراز نماید. در این نوشته تلاش براین است که در حد وسع جریده و بضاعت نویسنده به آن ‏عوامل بپردازیم‎.‎

در میان شهرهایی چون قصر شیرین، سومار، نفت شهر، مهران موسیان، بستان وهویزه که در هجوم ‏تجاوز‌کارانه دشمن بعثی به اشغال درآمد بزرگترین و مهم‌ترین و مشهورترین آن‌ها شهر بندری ‏خرمشهر بود‎.‎

‎ ‎این شهر که درمحل تقاطع کارون و اروند رود قرار گرفته است دارای قدمت دیرینه در جغرافیای ‏ایران بوده و از بنادر مهم و فعال جنوب ایران و حائز نقش اقتصادی ممتازی بوده است و به دلیل ‏موقعیت سوق‌الجیشی بارها در معرض تهاجم بیگانگان قرار گرفته است، لذا خرمشهر یک هدف ‏استراتژیک برای دشمن بعثی بود و تصرف آن نشانگر تفوق قدرت و برتری نظامی وی بود‎.‎

سردار جهان آرا

‎ ‎دشمن بر خلاف تصور باطل خود که ورود به خرمشهر را با آسانی و توأم با استقبال مردم تبلیغ ‏می‌کرد با عظیم‌ترین و ماندگارترین حماسه مقاومت روبرو گردید این حماسه پیوسته با نام شهید محمد ‏جهان‌آرا (فرمانده سپاه خرمشهر) قرین و شناخته شده می‌باشد‎.‎

سردار شهید جهان‌آرا که خود نیز فرزند خرمشهر قهرمان بود جوانان غیور آن خطه را در مساجد بسیج ‏کرد و با سازماندهی افراد سپاه و نیروهای داوطلب مردمی و ارتشی (از گردان 151 دژ و تکاوران ‏پایگاه دریایی و ژاندارمری) هسته‌های مقاومت در کوی و برزن شکل داد و علیرغم این که مجموع ‏نیروهای مدافع شهر به پانصد نفر نمی‌رسید (دویست نفر پاسدار و بقیه داوطلب مردمی و ارتشی) و ‏سلاح‌های آنان اسلحه سبک و نارنجک و تعدادی آرپی‌جی می‌بود، نبرد قهرمانانه‌ای را با دشمن متجاوز ‏سازماندهی و فرماندهی کرد‎.‎

‎ ‎در آن سوی جبهه، دشمن که به تیپ 33 نیروی مخصوص ماموریت تصرف شهر را داده بود پس از ‏گذشت 19 روز حتی نتوانست وارد شهر بشود لذا لشکر 11 پیاده دشمن که قبلاً در جبهه شمال ‏ماموریت داشت به جنوب منتقل و در خرمشهر وارد عمل گردید‎.‎

‎ ‎لکن مقاومت و جنگ و گریز در کوچه به کوچه و خانه به خانه شهر ادامه یافت به‌طوری که پس از ‏سی‌و‌چهار روز باقیمانده مدافعان شهر از پل خرمشهر به بخش غربی شهر واقع در جزیره آبادان ‏عقب‌نشینی کردند و با قطع پل، دشمن بعثی در شرق کارون مستقر و خطوط پدافندی خود را تشکیل ‏داد‎. ‎

سی‌وچهار روز نبرد قهرمانانه چند صد نفر مدافع شهر با سلاح سبک در مقابل یک لشکر پیاده و یک ‏تیپ کماندویی دشمن بعثی که با پشتیبانی آتش هوایی و توپخانه سنگین و استفاده از ادوات زرهی و ‏هلی کوپتر صورت گرفت نام خرمشهر را (که در آن برهه زمانی خونین شهر لقب گرفت) در حافظه ‏تاریخ حک کرد‎.‎

هدف سیاسی

دشمن بعثی با مشاورت کارشناسان نظامی خارجی طرح پدافندی خاصی را در خرمشهر پیاده کرد و با ‏احداث چند رده دژهای مستحکم سراسری در دور تا دور خرمشهر، تعبیه سیم خاردار و رده‌های متعدد ‏میدان مین و انواع موانع نظامی و احداث سنگ‌های مستحکم در پشت دژها به خیال خود آن شهر را ‏غیر قابل نفوذ می‌دانست حتی به این مواضع نیز اکتفا نکرد و با استفاده تیرآهن‌های حاصل از تخریب ‏اماکن شهر، زمین‌های اطراف شهر را در عمق چند کیلومتر با کاشتن آن آهن‌ها در مقابل هجوم هوایی ‏و هلی‌برن نیروهای اسلام مجهز کرد‎.‎

صدام ملعون و معدوم به قدری به توان نظامی خود مغرور و به مواضع دفاع در خرمشهر مطمئن بود ‏که اظهار کرد در صورت آزادسازی خرمشهر به دست ایرانیان، کلید بصره را به آن‌ها خواهد داد‎.‎

بدین ترتیب و با این تبلیغات وسیع خرمشهر عملاً از یک هدف نظامی به یک هدف سیاسی تبدیل شد ‏و‎ fi ‎عبارت دیگر اقتدار سیاسی- نظامی جمهوری اسلامی ایران در گرو بازپس‌گیری خرمشهر قرار ‏گرفت. در طرف دیگر صدام نیز از این کارت در صحنه بین‌المللی و منطقه‌ای برای تثبیت حاکمیت و ‏اثبات اقتدار و برتری خود استفاده می‌‌کرد‎.‎

لذا خرمشهر به عنوان ملاک و معیار و شاخص قدرت در منطقه خلیج‌فارس قرار گرفت و قدرت برتر ‏کسی بود که خرمشهر در دست او باشد‎.‎

آغاز پیروزی

پس از عزل بنی‌صدر و فراهم‌شدن زمینه همکاری و وحدت ارتش و سپاه و آماده‌شدن بستر ورود سیل ‏خروشان نیروهای مردمی به جبهه‌ها و ورود استراتژی نبرد عاشورایی و عنصر ابتکار و خلاقیت به ‏میادین نبرد امواج فتوحات رزمندگان اسلام به راه افتاد و با عملیات ثامن‌الائمه (5/7/60) حصر آبادان ‏شکسته شد و با عملیات طریق‌القدس (18/9/60) شهر بستان و منطقه سوسنگرد آزاد شد و با عملیات ‏فتح‌المبین (2/1/61) منطقه غرب دزفول از لوث وجود متجاوزان پاک گردید‎.‎

مردم از این پیروزی‌های پی‌درپی فرزندان سلحشور خود به وجد آمده بودند و روحیه ملی مجدداً اوج ‏گرفته بود ولی یک سئوال پیوسته فکر همه را به خود مشغول کرده بود «خرمشهر کی آزاد می‌شود؟» ‏پس از عملیات فتح‌المبین و در اوایل سال 1361 حتی صدام هم می‌دانست که مقصد بعدی قوای اسلام ‏منطقه جنوب اهواز و هدف بعدی آزادسازی خرمشهر می‌باشد لذا با تخلیه برخی مناطق اشغالی در ‏غرب کشور مثل قصرشیرین قوای خود را تجدید سازمان و برای حفظ خرمشهر متمرکز کرد‎.‎

در حقیقت غافلگیری در مکان عملیات از بین رفته بود و هر دو طرف می‌دانستند که گام بعدی ‏خرمشهر است. لذا عراق کلیت توان و انرژی خود را معطوف به حفظ آن کرد و نیروهای اسلام نیز ‏تمام ظرفیت‌های خود را برای طرح‌ریزی آزادسازی خرمشهر بسیج کرد و بدین ترتیب خرمشهر به یک ‏مرکز ثقل برای جنگ و تعیین تکلیف آن قرار گرفت‎.‎

اصل غافلگیری

‎ ‎با توجه به این که غافلگیری در مکان از بین‌رفته بود تدابیر فرماندهان جنگ این بود که اولاً اصل ‏غافلگیری در تاکتیک را استفاده کنند یعنی از نقطه‌ای و به شیوه‌ای به دشمن حمله کنندکه انتظار آن را ‏نداشته باشد. ثانیاً در حداقل زمان ممکن کسب آمادگی کرده و عملیات را شروع کنند تا به دشمن ‏فرصت تجدید قوا و آمادگی ندهند‎.‎

شهید حسن باقری آن نقطه را که مورد غفلت دشمن بود پیدا کرده بود او از ماه‌ها پیش با اعزام تیم ‏اطلاعات و نفوذ به عمق دشمن معبری را در جناح شرقی دشمن از کنار رودخانه کارون به جاده ‏اهواز- خرمشهر در منطقه ایستگاه حسینیه شناسایی کرده بود‎. ‎

دشمن در این منطقه اندکی از رود کارون فاصله داشت ضمن این که پدافند خود را به اطراف شمال و ‏روبه اهواز آرایش داده بود و منتظر حرکت نیروهای ایرانی از آن سمت بود و این بهترین فرصت را ‏برای رزمندگان اسلام فراهم کرده بود تا با یک خیز شبانه خود را به جاده آسفالت اهواز- خرمشهر ‏برسانند و عقبه دشمن را مورد تهدید قرار دهند‎.‎

‎ ‎این ابتکار تاکتیکی که شهید باقری با درایت فکر خلاق خود به آن رسیده بود مبنای طرح پیشنهادی ‏سپاه برای عملیات بیت‌المقدس قرار گرفت و در قرارگاه مرکزی به عنوان مکمل طرح پیشنهادی ارتش ‏که مبتنی بر راه کار تک از محور اهواز به طرف جنوب بود تصویب گردید‎.‎

عملیات بیت‌المقدس در تاریخ

‎61/2/10 ‎آغاز شد و نیروهای اسلام از همان راه کار پیشنهادی غرب کارون توانستند در شب اول ‏خود را به جاده آسفالت اهواز- خرمشهر برسانند لکن یک هفته طول کشید تا محورهای دیگر نیز ‏برسند و هماهنگی لازم برای ادامه عملیات ایجاد شود در خیز دوم (16/2/61) رزمندگان اسلام خود ‏را به مرزهای بین‌المللی در منطقه شمال خرمشهر رساندند و در مرحله سوم (19/2/61) حرکت خود ‏را به طرف جنوب ادامه دادند و در سه کیلومتری خرمشهر مستقر شدند‎.‎

از این زمان شمارش معکوس برای آزادی خرمشهر قهرمان شروع شد شمارشی که لحظه‌لحظه آن ‏سرشار از اضطراب و نگرانی بود، بیم و امید، خوف و رجا.فرماندهان و نیروهای اطلاعاتی در تلاش ‏بودند تا از بین جنگل موانع و انبوه استحکامات راه‌ نفوذی برای ورود به شهر پیدا کنند نه تنها ‏رزمندگان و فرماندهان جبهه بلکه تمام ملت ایران در انتظار بودند، مردم از همدیگر سئوال می‌کردند ‏‏«پس چرا خرمشهر را آزاد نمی‌کنند؟«پس کی خرمشهر آزاد می‌شود؟‎»‎

زمان به سختی و سنگینی می‌گذاشت انگار طول هر روز به یک‌سال می‌رسید چند تیپ سپاه که ‏خرمشهر را در محاصره خود داشتند گشتی رزمی اعزام کردند تا خود را به مواضع دشمن نزدیک کنند ‏و درگیری ایجاد کنند بلکه اسیری بگیرند و اطلاعاتی بدست آورند تا راه‌کاری برای ورود به شهر پیدا ‏کنند‎.‎

‎ ‎این وضعیت قریب دو هفته طول کشید دست‌های همه مردم به دعا بلند شده بود و رزمندگان نیز از ‏خود ناامید و تمام امید خود را متوجه فضل پروردگار کردند‎. ‎

وقتی همه درهای زمینی بسته شد درهای آسمانی گشوده شد و رحمت و کرامت الهی جاری گردید که ‏‏«من‌یتق‌الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب» (سوره طلاق آیه 1 و 2) در روز 2/3/61 ‏ناگهان بی‌سیم قرارگاه به صدا درآمد و شهید احمد کاظمی و شهید خرازی فرماندهان تیپ‌های نجف ‏اشرف و امام حسین(ع) خبر دادند که گشتی رزمی‌های خودی با عناصری از دشمن درگیر شدند و آنان ‏پس از اسیرشدن اظهار کردند که صدها نفر از نیروهای دشمن قصد تسلیم‌شدن دارند. فرماندهان ‏یگان‌ها به دستور قرارگاه کلیه نیروهای باقیمانده یگان را جمع‌آوری و سازماندهی کردند و به محورهای ‏بازشده برای ورود به خرمشهر اعزام کردند‎.‎

به یکباره محشری برپا شد و هزاران عراقی مستقر در خرمشهر دسته‌دسته خود را تسلیم نیروهای اسلام ‏می‌کردند به طوری که برای تخلیه آنان با مشکل مواجه شدند.سردار شهید احمد کاظمی به همراه یار ‏جدانشدنی خود سردار شهید خرازی به عنوان فاتحین خرمشهر وارد شهر شدند و نیروهای اسلام در ‏مسجد جامع خرمشهر که به حالت نیمه مخروبه درآمده بود جشن پیروزی برپا کردند و صحنه‌هایی ‏خلق شد که در تاریخ استثنایی و ماندگار است و شور و اشتیاق زایدالوصف رزمندگان اسلام در ‏جبهه‌ها و مردم ایران در شهرها را شاید بتوان به شادی مردم ایران به هنگام فرار شاه خائن در دی‌ماه ‏سال 1357 تشبیه کرد‏‎.‎

خرمشهر قهرمان، پاره جدانشدنی پیکره ایران اسلامی با نصرت اعجاز گونه خداوند و در نتیجه ‏استقامت قهرمانانه حماسه‌آفرینی ایثارگرانه رزمندگان اسلام و شهدای والامقام به آغوش میهن باز ‏گشت و چه زیبا فرمود حضرت امام‌خمینی(ره) که:«خرمشهر را خدا آزاد کرد‎».‎


روایتی از فتح خرمشهر
« فتح خرمشهر فتح خاک نیست ، بلکه فتح ارزشهاست.»-امام خمینی



پس از حمله سراسری عراق درتاریخ 31/6/59 عملاً خرمشهر از بعدازظهر همان روز زیر آتش سنگین ارتش عراق قرار گرفت دشمن با اجرای آتش سنگین وهجوم قوای رزمی به خرمشهر ومحاصره آن ، طرح ریزی کرده بود که هماهنگ بابرنامه اشغال سه روزه استان خوزستان ، خرمشهر را زیر اشغال خود گیرد.
پیشروی یگان های زرهی و پیاده عراق به سمت شهر از اولین ساعات جنگ بود و در چهارمین روز از دو محور جاده شلمچه و جاده اهواز به دروازه های شهر رسیدند و طی چند حمله سعی داشتند به داخل شهر نفوذ کنند که هر باربا مقاومت مدافعین عقب نشینی می کردند .

دلیر مردان و جوانان خرمشهری با استقامت وصف ناپذیری در برابر حملات یگان های زرهی مکانیزه وپیاده عراق مقاومت می کردند و35روز دشمن را در پشت دروازه ها و کوچه پس کوچه های این دیار خونین متوقف نمودند.
35روز ایستادگی و مقاومت مظلومانه مردم خرمشهر با دست خالی مقابل دشمن تا دندان مسلح زمینه را برای حضور منظم تر ارتش و سازمان دهی نیروهای مردمی از شهرهای کوچک درقالب یگان های سپاه وواحدهای جنگ های نامنظم شهید چمران فراهم آورد .
لیکن با خیانت بنی صدر و لیبر الهای ملی گرا و عدم کمک رسانی به رزمندگان اسلام و حملات پی درپی زمینی و هوایی عراق در سحرگاه چهارم آبان ماه سال 59 آخرین مدافعین خرمشهر با عبور از کارون پس از 35روز مقاومت قهرمانانه عقب نشستند و شهر تبدیل به خونین شهر شد .

نقاط مهم شهر خرمشهر به ترتیب اشغال
پل نو
این پل برروی نهر عرایض درغرب خرمشهر ودر مسیر جاده شلمچه احداث شده بود.
ارتش عراق درآغاز هجوم سراسری 3 روزه به نهر عرایض رسید ، لیکن برای عبور از پل نو چندین روز جنگید وسرانجام پس از 19 ماه در 3/3/61 آزاد شد.
پلیس راه
ابتدای جاده خرمشهر _ اهواز که به جبهه پلیس راه مشهور بود، شاهد حوادث فراوانی در اولین هجوم دشمن بود چراکه رزمندگان اسلام موفق شدند با استفاده از جاده خرمشهر _ اهواز از پلیس راه عبور کنند ووارد شهر شوند.
میدان کشتارگاه
این میدان محل اتصال نیروهایی بودکه از پلیس راه وپل نو به دشمن هجوم می کردند. ومی بایست دراین منطقه با یکدیگر هماهنگ شده وسپس به سوی شهر پیش روی کنند.

بندر و گمرک
بندروگمرک خرمشهر از مهم ترین بنادر کشور، قبل از آغاز جنگ بود ، ارتش عراق درزمان هجوم خود گمرک مملو از اجناس رابه غارت برد وآن رابه آتش کشاند. دشمن درنظر داشت گمرک رابه عنوان محل نبرد استفاده کند لیکن مقاومت نیروهای مردمی تلفات سنگین رابه دشمن وارد می ساخت و19 روز طول کشید تا دشمن توانست موقعیت خود رادرحوالی ساحلی گمرک تبثیت نماید.

پاد گان دژ
این پادگان محل حضورلشکرهای نیروی زمینی ارتش بود، وبه همین منظور درپادگان دژکه فرماندهی پاسگاه های دژ رانیز برعهده داشت ، صلاح ومهمات کافی برای یک مقاومت 48 ساعته ذخیره شده بود، این پادگان هم توسط نیروهای بعث تصرف وسلاح های آن به غارت دشمن رفت .
مرکزشهر
درطول 35 روز جنگ ومقاومت درخرمشهر تمام نقاط ومحله های آن زیر آتش سنگین دشمن قرار گرفت باسقوط پلیس راه ونفوذ دشمن به نقاطی از شهر مثل کوی طالقانی درتاریخ 21/7/59 تقریباٌ هرسه روز یکبار خرمشهر تاآستانه سقوط پیش می رفت ودر 24/7/59 خونین ترین درگیری ها رخ داد وخرمشهر ، خونین شهر نام گرفت ومدافعان این شهر با حماسه های خود با دشمن مقابله می کردند.

پل خرمشهر
این پل روی کارون احداث شده وشمال وجنوب خرمشهر رابه هم وصل می کند616 متر طول و8 متر عرض دارد.
از سومین روز هجوم دشمن که عراق جاده خرمشهر _ اهواز راقطع کرد، تنها راه پشتیبانی مدافعان همین پل بود ودشمن از همان ابتدا درصدد بود با اجرای آتش روی آن، امکان تر دد از این پل را غیر ممکن سازد . سرانجام از 3/8/59 با تسلط دشمن برپل ، حماسه مقاومت 35 روزه مدافعان خرمشهر پایان یافت.
مسجد جامع
مسجد جامع خرمشهر سمبل مقاومت خرمشهر شناخته می شود ودرطول 35 روز مقاومت ، مرکز فرماندهی وستاد نیروهای مردمی ، تبادل اخبار تجهیز وتسلیح وآموزش نیروهای رزمنده ، مداوای اورژانسی مجروحین ونگهداری موقت شهدا، همگی درمسجد جامع صورت می پذیرفت وآن گاه که مدافعان از کارون گذشتند مسجد جامع نیز خاموش تا سوم خرداد 1361 مشاهد اشک شوق وشادی توام با سجده شکر رزمندگان اسلام بود.

مقاومت دلیرانه ایستادگی وپایداری مردم ایران ورشادتهای رزمندگان درجبهه های حق علیه باطل به کفرستیزان اسلام آموخت که در مصاف با دشمن درس جهاد، شهامت واستقامت پیاده می نمایند.

کارنامه 8 سال دفاع مقدس نیروهای انقلابی وایثارگرجمهوری اسلامی ایران خود گواه پیروزی حق برباطل است.
یکی از فتح الفتوحات رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی عملیات بیت المقدس بود، که می بایست خرمشهر رابه دلیل اهمیت استراتژیک وجایگاه مهم نظامی از دست اشغالگران آزاد می شد.
حماسه جاوید فتح خرمشهر با طلوع فجر سوم خرداد 1361 درشهر خرمشهر با فجر پیروزی مقارن شد.
فتح با شکوه خرمشهرفاتحانی داشت همچون محمد جهان آرا ، احمد متوسلیان وهمدلی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی .
سلام وصلوات خداوند برارواح طیبه شهیدان وبر رزمنده با اخلاص بی نشان ، حاج احمدمتوسلیان .
درسوم خرداد 1361 یکی از پرشکوه ترین وغرور آمیز ترین افتخارات ملت رشید ایران رقم خورد وشکوه وعزت ایرانیان دراین روز به بهترین وجه خود به منصه ظهور رسید ،قدرت ، ایمان
اراده پایداری وایثار به عنوان اصلی ترین عامل شوکت وعظمت ملت ایران ، غرور استکبار مسکتبران زمان رادرهم کوبید.

عملیات بیت المقدس
رمز عملیات : یا علی بن ابیطالب (ع)
هدف عملیات: آزاد سازی خرمشهر ،پادگان حمید، هویزه،چفیر وحسینیه
منطقه عملیاتی: غرب کارون ،جنوب غربی اهوازوشمال خرمشهر
تاریخ شروع: ساعت 30 دقیقه بامداد 10/2/61 13
مدت عملیات: 25 روز طی 3 مرحله
وسعت منطقه عملیاتی: 6000 کیلومترمربع
نیروهای عمل کننده : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارتش جمهوری اسلامی ایران



پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس
روایتی از فتح خرمشهر
منبع: شبکه خبر دانشجو – سرویس نقدونظر

شهید صیاد شیرازی فضای حاکم بر جلسه را چنین توصیف می‎کند: مقدمه را طوری گفتم که احساس کنند نیازی به بحث نیست و به عبارت دیگر دستور ابلاغ می‎شود و باید فقط برای اجرا بروند. گفتم من مأموریت دارم که تصمیم فرماندهی قرارگاه کربلا را به شما ابلاغ کنم، خواهش می‎کنم خوب گوش بدهید و اگر سوال داشتید بپرسید تا روشن‎تر توضیح بدهم...
با گذشت 25 روز از آغاز مرحله آخر عملیات بیت المقدس با هدف آزادی خرمشهر فرماندهان نتوانستند به نتیجه دلخواه خود دست یابند.
نیروها کاملاً خسته شده و نیازمند بازسازی بودند از سویی با توجه به مرحله قبلی آزادی خرمشهر باید هرچه سریع‎تر صورت می‎گرفتاما تمام مشورت‎ها در قرارگاه کربلا به در بسته خورده بود. در آخرین این نشست‎ها، فرماندهان سپاه و ارتش به طرح مشترکی دست پیدا کردند که بارقه‎های آزادی خرمشهر را روشن می‎ساخت.
این طرح باید هرچه سریع‎تر به فرماندهان ابلاغ می‎شد اما مشکل این بود که چه کسی ابلاغ طرح را به عهده می‎گیرد.
در نهایت پس از مشورت، مسئولیت ابلاغ به شهید صیاد شیرازی واگذار می‎شود که این امر با موافقت برادر محسن رضایی همراه می‎گردد.
پس از این مباحثات شهید صیاد شیرازی خود را به نزدیک‎ترین قرارگاه به خرمشهر رسانده و به فرماندهان ابلاغ می‎کند که هرچه سریع‎تر جمع شوند به این ترتیب نشستی تشکیل می‎شود که به گفته شهید صیاد شیرازی از تاریخی‎ترین جلسات است و با بحث‎هایی از سوی فرماندهان وقت سپاه و ارتش همراه می‎شود.

فضای حاکم به این جلسه را شهید صیاد شیرازی چنین توصیف می‎کند : مقدمه را طوری گفتم که احساس کنند نیازی به بحث نیست و به عبارت دیگر دستور ابلاغ می‎شود و باید فقط برای اجرا بروند. گفتم من مأموریت دارم که تصمیم فرماندهی قرارگاه کربلا را به شما ابلاغ کنم، خواهش می‎کنم خوب گوش بدهید و اگر سوال داشتید بپرسید تا روشن‎تر توضیح بدهم، مأموریت را بگیرید و سریع بروید برای اجراء.
با ابلاغ مأموریت بهت و حیرت سراسر جلسه را فرامی‎گیرد اما بعد واکنش‎ها شروع می‎شود:
اولین کسی که صحبت کرده برادر شهیدمان – که ان‎شاءالله جزء ذخیره‎ها مانده باشد – احمد متوسلیان فرمانده تیپ 27 حضرت رسول (ص) بود. ایشان در این چیزها خیلی جسور بود، گفت: چه جوری شد؟ نفهمیدم این طرح از کجا آمد؟ گفتم: همین‎طور که عرض کردم این دستور است و جای بحث ندارد
پس از این نوبت به شهید حسین خرازی و شهید حاج احمد کاظمی می‎رسد تا به دنبال چرایی طرح باشند و این موجب می‎شود تا سپهبد صیاد شیرازی کمی ناراحت شود اما وجود رحیم صفوی به این مباحث پایان داد.
از آن ته دیدم آقای رحیم صفوی با علامت دارد حرف می‎زند. توصیه به آرامش می‎کرد. خودش هم لبخندی بر لب داشت و به اصطلاح می‎گفت مسئله‎ای نیست. هم متوجه بود که این‎طور باید گفت و هم متوجه بود که این صحنه طبیعی است و باید تحملش کرد.
این رفتار برادر صفوی سبب می‎شود تا شهید صیاد شیرازی کمی به خود مسلط گردد.
من که غافل شده بودم در اثر برخورد روانی برادر رحیم صفوی یک خورده تحمل خودم را بیشتر کردم.
این واکنش‎ها ناگهان فضای حاکم بر جلسه را تغییر می‎دهد به صورتی که برادر احمد متوسلیان گفت : من خیلی عذر می‎خواهم که این مطلب را بیان کردم. ما تابع دستور هستیم و الآن می‎رویم به دنبال اجرا. هیچ نگران نباشید.
سپس دیگر فرمانهان نیز از وی پیروی می‎کنند. برادر خرازی هم همین‎طور همه‎شان با هم هماهنگ کردند و شروع کردند به تقویت فرماندهی برای اجرای دستور.
به این ترتیب تمامی نیروها با آرایش و طرحی که توسط فرماندهان قرارگاه کربلا تنظیم شد مرحله آخر عملیات را آغاز کردند که در نهایت به آزادی خرمشهر انجامید.

پی نوشت :
برگرفته از ناگفته های جنگ(خاطرات سپهبد شهید علی صیاد شیرازی)،احمد دهقان ، انتشارات سوره مهر و و نشر شاهد




 
امتیاز دهی
 
 

نسخه قابل چاپ
بيشتر